خانواده ی خودش خیلی مزخرفن خیلی
انقد آبرو ریزی کردن ک شوهرم پیش من خجالت میکشه بخاطر همون میخواد خانواده منم بکشه پایین
بخاطر یه لامپ نمی‌دونم چرا مردااینجورین
خلاصه این حرفا و چندتا حرف سوزناک دیگه رو ک زده بود رو رفتم گذاشتم کف دست خونوادم
اونا بشدت از دسش عصبی شدن وقتی شوهرم اومد خونه مون آبجیم محل سگ نذاشت بهش
ولی مامان بیچاره م همش احترام میکرد منم نذاشتم بیاد تو بشینه گفتم بریم خونمون زیادی اومدی اینجا پر رو شدی
تا اینکه شب شوهرم اومده بهم میگه هر چی باهم حرف زدیمو رفتی ب خونوادت گفتی
گفتم اره همه چی رو
گف نه تو نمیگی من شوهرتم تو منو دوست داری و....
و اینم بگم ک شوهرم بشدت دوس داره محبوبیتش پیش خونوادم حفظ بشه از اینکه فهمید همه چی رو گفتم استرس گرف
احترامی که بابا مامانت به شوهرت میذارن ( روی خوش و گشاده، سفره باز و پر و پیمون، احترام) شوهرتو پررو کرده.
نرو خونه بابات حموم، بگو برو یه جای خوب خونه بخر فشار آب خوب باشه شما که خیلی ادعا داری
بعدم بابا مامانت محترمن که تا الان هیچی بهش نگفتن که زن و بچه ات حمومشون رو اینجا میرن عرضه نداشتی آب حموم زن و لچت رو تامین کنی.
اه از دست بابا مامانامون.
یه مدت هم نذار بیاد خونه بابات اینا و اکر اومد در جا تیکه بهش بنداز.
مثلا موقع شام بگو بابا و مامان قربونت ن برم که انقدر دست و دلبازید ما هرروز خونتونیم ولی هم چنان سفره کریمانه برامون پهن میکنید.
یا بگید باباجونم بهتون افتخار میکنم که کار میکنید و مارو با عزت نفس تربیت کردید. مردم بچه هاشون واقعا بی ادبن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
