بچه ها من خانوادم اینجوریه مامانم همش ب حرف مردم اهمیت میده بابام بداخلاق غر غور عصبی بی منطق که زندگی بدامون جهنم کرده من ی پسر میخوام اونم منو میخواد اما خانوادم راضی نیستن بدون هیچ دلیل منطقی
جا من بودید چیکار میکردید
چندسالته
موقعیت اجتماعیت چیه
مامانتو راضی کن اونم بابات رو راضی میکنه
چند سالته
میگن چرا مخالفن
خب عزیزم دلیلشون برا مخالفت چیه براچی مخالفند بهشون بگو اگه این رفت و بعدم خواستگار خوب پیدا نشد اگه من به یکی دیگه ازدواج کردم خوشبخت نشدم شما تا عمر دارین مدیون منید و پیش من سرافکنده اید اونوقت چیکار میکنید ولی اگه من با این پسره ازدواج کردم خوشبختم نشدم انوقت چوب انتخاب خودمو خوردم من زندگی خودمو خراب کردم نه شماها رو
عزیزم خانوادم بی منطقن بخدا متدرم میگه پسر خوبیه اما ما ب این فامیل زن نمیدیم باباماگر بفهمه عشقمه کربلا میشه ی ادمی هس ن میشه باهاش صبحت کرد ن چیزی خواهرم براش خواستگار نیومد بابام راه مینداخت میدونم دوست پسرت شما منو خر فرض کردید پشت هزارتا غلط میکنید منو مرد فرض نکردید اصلا درک نداره کارش ابنه غر بزنه چرت وپرت بگه هرچی تو خونه خراب بشه میگه شماشلخته هستید خیلی بی منطقه ن میشه باهاش صبحت ن چیزی
محبت نمیدونه چیه تمام زندگیش غر زدنه رفتن سرکاره خونه که نیس دیونه خونس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
