وا من بودم قبول نمی کردم
شبیه نامادری سیندرلا شو شبانه فرار میکنه
مگه خونه شما مهد کودکه ؟میخواد خودش راحت به کاراش برسه وهمه جا بتونه بره بچه رو واسه این اورده که خودش راحت باشه لابد 🤔
این دیگه خیلی جدید بود آخه خاهرشوهر خونه ی دایی هم ی روز نهایتش ن بیشتر چقدبی ملاحضه هستنا
منم به بار جو گیر شدم رفتم دختر ابجیمو آوردم یکم باهاش بازی کنم یه روز پیشم بود شوهرم بچه دوست داره سرگرم بودیم ولی همش بهانه مادرشو می‌گرفت گربه میکرد منم دیگه آخراش خسته شدم شبش هم نخوابیدم فردا صبح خوابم برد بیدار شدم دیدم دختر ابجیم گریه میکرد تو رو خدا نخواب دلم اینقدر سوخت آخه خوابم سنگینه مارو کلافه کرد بچه سه ساله هست
وای رو نده فردا میشه توقع یه کم کم محلی کن و لی لی به لا لاش نزار تا بره
یه روز که شوههرت نیست زنگ بزن خواهرشوهرت بگو من باید برم خونه مامانم یا بازی جایی رو بهونه کن که بیاد ببرتش
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
