خسته شدم کاش خدا ببرتش یا مرگ منو برسونه.. امشب با یه دوستام حرف زدم خیلیییی باهاش صمیمی ام گفت میخام یه چیزی بت بگم اما میترسم ناراحت شی گفتم بگو گفت مامانتو چند روز پیش تو ماشین یه پسره دیدم پسره خیلی جوون بود همسن داداشت بود یه 25..
زنگ زدم مامانم بهش میگم دوستم اینجوری میگه. میگه من نبودم گفتم آره دیگه حاشا کن چون همه اشتباه میبینن و همه دروغ میگن تو راست میگی..