2777
2789
عنوان

حرف مادرشوهر و واکنش من

1570 بازدید | 89 پست

جریان از این قرار بود که ما به سفر دوروزه رفتیم یه جایی برگشتیم منم پریود شده بودم شدید حالم بد بود رسیدیم خونه چمدونا رو گزاشتیم زمین مادرشوهرم به شوهرم زنگ زد که چه خبر شوهرم هم بعد یکم حرف زدن برا شام دعوتشون کرد در حالی که من مریض بودم و فقط دوساعت تا شام مونده بود بعد 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شوهر منم از این کارا میکنه.

بدون مشورت معنی نداره. من خودم بدون مشورت اصلا مهمون دعوت نمیکنم حتی پدر و مادرم.

ولی شوهرم این کارو میکنه.

شاید برای شما متعهد بودن همسر آپشن محسوب نشه،ولی برای منی که خیانت دیدم آپشنه....
دقیقاااااااااااااااااااا خب برن بتمرگن کنار مامان جونشون زن نگیرن ک بدبختش کنن

هفته پیش شیشه ویترین شکست 

فتم بریم شیشه بندازیم گفت باشه مامانش زنگ زد تلفن بیسیم خرابه ببر بازار برای تعمیر

فرداش گفت برو بگسر از تعمیر

پس فرداش گفت بریم انجیر بچینیم هوس کردم

و......

دریغ از یه ذره کمک شوهرم هم اصلا منو نمیدید سرش فقط توی گوشی بود  و اونا هم کلی باهام سرد بعد موقع غذا خوردن مادرشوهرم یه قاشق از غذا میخوره میگه اوققق این چیه درست کردی خاک توی سرت کنن خواهرشوهرم هم گفت برادرم اول گفتم بزار بزرگ بشی بعد زن بگیر اخه این زن چیه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز