خدا چی بود؟؟
من تصورم این بود که خدا یک پیرزن خوشگله با چشم های سبز و موهای بلند نقره ای😁
امروز کاملا تصادفی از تو انبار قدیمی خونمون دفتر خاطرات کودکی هامو پیدا کردم
و خیلی از خوندش حالم خوب شد کلی چیز های بامزه توش نوشته بودم
خیلی حس خوبی داد هنوزم تمومش نکردم چند صفحه مونده😍😍
شما هم بگید؟؟🙂