خودم اول بگم.. یه بار مادرشوهرم بگشت جلو همه اسم شهر مارو آورد گفت فلان شهر مردم هیزی داره.. یعنی فقط نگاهش کردم هنگ کرده بودم که این چرا اینقدر بی عقله.. واقعا نمیفهمه حرف زشتیه!!!
بعدگفتم همه جا خوب و بد هست لطفا اسم یه شهرو با کار یه نفر نسنجید..
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یه بار با شوهرم دعوام شده بود این فضول خانوم هم اومده بود خونمون ببینه چرا با شوهرم دعوام شده .مامان بابامم بودن بعد گفتم الهی دست مردی که دست رو زدنش بلند میکنه بشکنه .خیلی عصبانی بودم بعد لرن گفت که دستت هم اشکست. من دیگه خیلی قاطی کردم گفتم بلند شوید بفرمایید بیرون بابا .بعد تو خونه خودم میگفت مگه خونه ماله توئه گفتم پ ن پ ماله پسرته . اگه عرضه داشت میخرید.
با شلوارک میری تو آسانسور عکس میگیری لوکیشن میزنی دبی؟ پشت سرتو نگا کن نوشته استیل البرز .. در آسانسور بزنه به کمرت ملعووونO_o من جواب « چه خبر » اولی رو بزور میدم بعد تو میگی « دیگه چه خبر » ؟؟؟!!
به شما ربطی نداره من کجا پست بذارم. @نی_نی_یار_3 این کاربر هم از فحاشی حمایت ...
درگیریا خانم صاحب تاپیکه بعد بهش ربط نداره؟؟؟
@نی_نی_یار_3 عزیزم بیا لطفا این خانم تاپیکرو بهم ریخته اون کاربرم کپستشوپاک کرد من از اول تاپیکاینجام فوری حذف کرد پستشو این خانم ول کن نیست ب صاحب تاپیکهم بی احترامی میکنه
خیلی زبون درازن .اصلا خوشم نمیاد ازشون .خیلی دلم میخواد طلاق بگیرم خودمو شوهرمم اصلا با هم تفاهم نداریم
دردی که میکشی، اشتباهی که میکنی، اشکی که میریزی، حرفی که میشنوی، حس بدی که میگیری، عشقی که نمیگیری، آدمی که از دست میدی، آرامشی که نداری، محبتی که نمیبینی، انتظاری که میکشی، درون ریزیای که داری، قضاوتی که میشی، آرزویی که دفن میکنی، امیدی که خاک میکنی برای هیچکس مهم نیست؛ زور الکی نزن....چقدر این متن از فروغ فرخزاد موده:«هیچ چیز راحتم نمیکند. نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها، نه فیلمها، نه لباسهایی که تازه خریدهام. نمیدانم چه کار کنم. بروم و سرم را به درختها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم؛ نمیدانم
دردی که میکشی، اشتباهی که میکنی، اشکی که میریزی، حرفی که میشنوی، حس بدی که میگیری، عشقی که نمیگیری، آدمی که از دست میدی، آرامشی که نداری، محبتی که نمیبینی، انتظاری که میکشی، درون ریزیای که داری، قضاوتی که میشی، آرزویی که دفن میکنی، امیدی که خاک میکنی برای هیچکس مهم نیست؛ زور الکی نزن....چقدر این متن از فروغ فرخزاد موده:«هیچ چیز راحتم نمیکند. نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها، نه فیلمها، نه لباسهایی که تازه خریدهام. نمیدانم چه کار کنم. بروم و سرم را به درختها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم؛ نمیدانم