شب همگی بخیر ی دختر 17 ماهه دارم شوهرم قبل به دنیا اومدن دخترم عین پروانه دور من میچرخید ولی الان اصلا و ابدا بهم محبت نمیکنه اصلا راضیه من بمیرم همیم امشب گفت ایشالا بمیری ما یازده ساله ازدواج کردیم انقدر سختی کشیدم توی این مدت که نگو انقدر بدبختی داشت ور شکست شدنش زندان رفتنش بی پولایش پنج سال کار کردم و زندگیمونو جمع کردیم بدهیارو دادیم الان فقط و فقط دخترمونو دوست داره میفهمم اصلا حسی بمن نداره از وقتی به دنیا اومد عوض شد منم به دید ی کلفت و خدمت گزار به بچه و خودش میبینه