الان میگن شوهرت چرا دیروز تو ماشین بودی خواست حرکت کنه تیکاف کشید... میگم من آب تو دلم تکون نخورد هیچکس اندازه شوهرم هوای منو بچه رو نداره، میگن نه ما دست اندازا رو بخاطر تو آروم میریم اونوقت اون تیکاف میکشه، حالا بابام از قصد دو مرتبه س منو از رو تخت تو اتاق داره صدا میکنه که پاشو بیا درو باز کن در حالیکه خودش همونجا دراز کشیده ولی میدونم حرفی بزنم بگم چرا منو صدا میکنی با این شکم از تخت بیام پایین بیام تا پذیرایی در باز کنم میگه تو که شوهرت اونجوری رانندگی میکنه ازش دفاع میکنی حتما میتونی کارای دیگم بکنی، مامانمم که از صبح باهام قهره، دلم داره میترکه، جالبه همین آدما ادعاشون میشه منو دوست دارن روم حساسن
من خیلی به رفتاراشون فکر میکنم واقعا قابل درک نیست انگار نمیدونن چی میخان
مامان من الان شیش ماه گیر داده که چرا زمستون اومدیم خونتون شوهرت نیومد پیشوازمون
از اونطرف هم اصلا خبر نداشتم میان سر زده یدفه در زدن اومدن خونه منم حموم بودم لخت در اومدم هی میگم ینی کیه این وقت شب در میزنه شوهرم خابه
هیچ با خودشون فکر نمیکنن شاید اینا هیچی ندارن تو خونشون واسه پذیرایی شاید خابن شاید کار خصوصی دارن یه زنگ نزدن که میایم حالا توقع زیادی هم دارن حالا این کوچیکترین کارشونه
منم میگم شاید اگه باردار بشم بچه دار بشم دست از سرم بردارن هر روز زنگ میزنن میگن طلاق طلاق
منم خوش و خرم دارم زندگیمو میکنم زندگی به این خوبی اخه چرا طلاق اصلا نمیفهمن
میای شهر خودمون با شوهرت نیا
چرا شوهرت با ما این رفتا رو کرد چرا نمیای پیش ما زندگی کنی شوهرت نمیزاره ...شوهرت ال بل...
از همه چی من عیب در میارن
حرف اخرشونم اینه ما شوهرتتو نمیخایم طلاق بگیر
طلاق نگیری خودمون طلاقتو میگیریم
اوایل ازدواجمون رفتارشون خوب بود ولی الان بدتر میکنن
حتی یبار شوهرمو از خونه انداختن بیرون
منم بعد اون کارشون اصلا نرفتم خونشون
اخ تورو خدا بیا باهم دوست شیم
اگ بدونی همش ناراحتو گریون بودم ک تو غربتم و همه دلداریم میدادن حالا فهمیدم یکیو میخوام ک بهم بگه اتفاقا غربت خوبه و پیش شوهرتی و...
خلاصه ک بیا باهم دوس شیم
اینجوری میگی میخوام ب شوهرم بگم 1ماه نریم شهرمون😁😁😁😁😁😁😁
تو چند وقت یبار میری شهرتون چند ساعت فاصلتونه
من 20سالمه 18سالگی ازدواج کردم
از اول همین شهر اومدم شوهرم همینحا هم درس میخونه هم کار داره هم خونه خانواده شوهرم اهل یه جای دیگن
من قبل ازدواجم هم میدونستم خانوادم همینطورن چون با عمه هامم همین کارو کردن
اونا هم جای غربت زندگی میکنن زمان مجردی درک نمیکردم ولی الان خوب میفهمم اونا همیشه شوهراشونو قایم میکردن و خیلی کم رفت امد داشتن
اسی تو چند سالته چند ساله غربتی توهم از اول بودی؟
راستی اسی بچه داری چند تا چند سال
بیا دوست شیم
موافق نیستم خانواده شما اونجورین وگرنه نزدیک بودن به خانواده خیلی عالیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
