ببین عزیزدلم گاهی میفتیم تو بن بست از همه طرف تاریکی هجوم میاره فکر نکن نمیفهممت خودم نزدیک چهل سالمه زیاد تو تله زندگی گرفتار شدم اما چاره چیه؟باید جنگجو باشیم
اینجوری برات بگم وقتی شغلم کامل اکی شد خونم اکی شد یه سری چیزا درست شد اومدم نفس بکشم مریض شدم
دنیا اینجوریاست همش سوار امواج سینوسی هستیم خبری از ارامش مطلق نیست