نرین چند باری نری باهاشون شاید متوجه بشن تما س گرفتن تشکر کنین بگین کارداریم یاجایی دعوتیم
قانون بذارید یه هفته با خانواده خودت باشید یه هفته با خانواده شوهرت ... اوایل جبهه می گیرن حرف می زنن بعد عادت می کنن
یک کار دیگه هم می تونی بکنی مثه من دوتا بچه پشت هم و فوق شیطون و خرابکار بیار دیگه هیچ جا جا نداری
عزیزم شوهرت پشتت هست یا نه ؟
دقیقا مادرشوهر من پشت سر جاریم یکی ب نعل یکی به میخه
جلو روش بمیرم برا بچه م هلاکه انقد ظرف شسته😂😂😂😂
بچم چه لاغر شده
انگار داره درباره بچه پنج ساله حرف میزنه
هرجا میرن میبرنش عین ی بچه کوچیک برخورد میکنن باهاش
استاتر جان من فکر میکنم مادرشوهرت اضطراب جدایی داره ، این بیماری ازاردهنده ایه چون طرف همیشه در حال ترس و نگرانی از تنها شدن هست عین یه بچه ، باید به یه اطمینانی برسه اگه بتونی با زبون و ارامش اینو بهش القا کنی اروم میگیره
سن که بالا میره خیلی سخت میشه این چیزا
برای منم پیش اومده توی راهرو خونه ام گذاشته بود با این که حیاطمون و ورودی یکیه به شوهرم گفتم این ورودی خونه است نمیخوام نامرتب باشه رفت بهشون گفت و وسیله ها را برداشت برد انباری .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
