خب خداروشکر... خیلی عالیه
من ۶ ماه اول بعد از جداییم شبی نبود که گریه نکرده باشم
داغووووون بودم... از روبه رو شدن با آدم ها میترسیدم
یک ماه اول، فقط زیر پتوم احساس امنیت میکردم
دو ماه اول جرات نمیکردم از خونه برم بیرون... فکر میکردم همه جا ناامنه
ولی گذشت و گذشت... سوختم رسما... ولی ققنوس وار از بین خاکسترم شکوفا شدم😃 الان دیگه زره پولادین تنمه... خیلی پخته و بزرگ شدم واقعا
و خدا از قبل عزیزترم کرده... خیلی خداروشاکرم