امروز اومد
بالاخره اومدم
بعد ۳ ماه
دیدمش
اون اصن منو نگا نکرد
منم نمیخواستم نگا کنم
ولی دلتنگی امونو برید و یه لحظه سرمو بالا گرفتم و دیدمش
میگف من تغییر نمیکنم کلا اخلاق مرد جماعت عوض نمیشه ،من میتونم همین امشب برگردم سر زندگیم ولی بعد دو ماه بازم کارمون به جدایی میکشه
تصمیم بزرگترا شد جدایی
قراره فردا بریم توافقی جدا بشیم
بالاخره قصه انتظار منم به سر رسید....
خدایا راضیم به رضات ولی سخته خیلیییی سخت
کاش چیزی به اسم طلاق وجود نداشت
اخه نامرد تو که منو نمیخواستی چرا از اولشم پا پیش گذاشتی
چرا عاشقم کردیو رفتی
الان من با اون همه خاطره چیکار کنم