مامان دوستم ده روز فوت کرده جوون بود سکته کرد چند روز توبیمارستان بستری بود من قبل مرگش حال مامانشو هرروز ازش میپرسیدم روزی که فوت کرد بهم اس داد مامانم رفت من بهش زنگیدم جواب نداد راهش خیلی ازم دوره بعد پی ام دادم که توروخدا اگه تونستی بگو بهت بزنگمو و کلی دلداریش دادم
به هر کسی که می نگرم در شکایت است در حیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟
هر چقد پی ام دادم جواب نداد بعد روز سومشم زنگ زدم باز جواب نداد دوباره پی ام دادم تو پی امم بااینکه انلاین میشدو استوری میزاشت جوابمو نداد تا اینکه من دیگه زنگ نزدمو بعد ده روز دوباره حالشو تو واتساب پرسیدم
به هر کسی که می نگرم در شکایت است در حیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟
هر چقد پی ام دادم جواب نداد بعد روز سومشم زنگ زدم باز جواب نداد دوباره پی ام دادم تو پی امم بااینکه ...
بچکون لعنتی رو. از طرف آخوند تاپیک
باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂
تو رو امام حسین امضامو بخون. من همیشه فکرمیکنم اگه بمیرم کی برام فاتحه میده کی صلوات میفرسته تو رو خدا هر وقت اسممو دیدی صلوات بفرست منم میفرستم برات. کارت اهدا عضو دارم ولی هیچکس نمیدونه. خدایا پاکم کن بعد خاکم کن
باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂
بعدش دیگه خیلی سرد برخورد کرد وبهم گفت اصلا ازت انتظار نداشتم یکبارم سراغمو نگیری از کسایی که انتظار ...
بهش بگو واقعا عن گرفت منو انقد برات زنگ زدم حقم نبود اینجوری بگی
باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂