با جاریم تو یه ساختمونیم !هروقت مادرشوهرم میاد خونش به ما میگه و منم هر موقع میان بهشون میگم الان یکساله که همسایه شدیم روال اینجوریه !!اونا ۵نفرن و با هر مهمون که بیاد بخام دعوتشون کنم بیان بالا خیلی پذیرایی کردن وغذا درست کردن سختم میشه!!امشب خواهرشوهرم میخاد بیاد من بهشون نگفتم شوهرم همش میگه خیلی زشته باید میگفتی
خب
اره شوهرت راس میگه
باید میگفتی چون اونم تورو میگه حالا ی تعارف بکن شاید اومد شاید نیومد
نه چه ربطی داره بلاخره شما برای خودت حریم شخصی داری
بنظرم سختش نگیر بگو بیان خوش میگذره
من باشم نمیگم همیشه
اوه اوه چ دلخوری عظیمی پیشبیاد از فردا جواب سلامتم تو راه پله نمبده
به نظرم از بهونه مخارج اقتصادی وارد شو، به شوهرت یه حساب کتاب کن،بگو هر بار میان آنقدر خرج میشه،با این مبلغ میتونیم پس انداز کنیم و.....
چه رسم بدی راه انداختین
بنظرم کار خوبی کردی قدم اولو بردار واسه جمع شدن این رسمتون هم به شما فشار میاد هم به اونا
عزیزم جاری من شهر دیگس ولی همیشه مهمونیامون با همه.. اگه پدر شوهرم اینا هستن حتما جاریم اینام دعوتن یا برعکس... اونام همینجوره همیشه با خانواده شوهرم دعوتیم خونشون
خب اونم برا همین تعداد اشپزی میکنه
خب مادرش ك مياد ك دعوت ميكني خب خواهرش ك اومده هم دعوت كن بيخيال باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
