مادر بزرگم تو کل فامیلامون تنها کسی بود که مارو دوست داشت خدا رحمتش کنه
ابراز احساسات خاصی نمیکنه والا
کلا همدیگه رو زیاد نمیبینیم، بینمون خیلی فاصله‌ست...
واقعن درموردمادبزرگاتون اینجوری حرف میزنین درست نیست خیلی خیلی بایداحترامشونونگه داریم گوهرهای پرارزشین بخدا
من یکی که مقایسم می کنه و زیاد از من خوشش نمیاد اون یکی هم که قهرم باهاش.
نه مادربزرگ پدریم عاشقمونه خیلی هم بامحبت و دست و دلبازه
مادربزرگ من میگه اول من بعد بقیه.سفر میری میخواد باهات بیاد.اگه نبریش صدبار زنگ میزنه زهرت میکنه.کاراش رو بهت میگه.جلو جلو انتظاراتش رو بهت میگه.میگه کرونا بره منو ببری کربلا یا مکه.یا میگه گاز تو بده من برا خودت بخر.سرخ کن رو بده من چون کم مصرفه.
من قشنگ فهمیدم چی میگی
دقیقا انگار براشون نقش تعریف شده.مهرطلب هستن اکثرا
و تظاهر به محبت و وابستگی میکنن که وجود نداره
اصلا فکر میکنی آدمیزاد توی پیری چقدر احساس براش باقی میمونه؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
