من شهر غریب ازدواج کردم، با همسایه هم رفت و آمد ندارم خوشم نمیاد، ی بچه یک ساله هم دارم وقت کلاس رفتن ندارم، از بس تی وی نگاه کردم با گوشی ور رفتم دیگه خسته شدم، شما تو خونه چیکار میکنین؟
مهربان بسیار دیدم...هیچکس مادر نبود... پسرم عاشقتم، عاشقی و دوست داشتن و با وجود تو یاد گرفتم...❤ مرا از دور تماشا کن.... من از نزدیک غمگینم...
خیلیا میپرسن من ازدواج کردم یا نه؟من درحال حاضر مجردم، قبلا تا پای سفره عقد رفتم، روی صندلی هم نشستم حتی عاقد هم اومد تااینکه عروس و دوماد اومدن مجبور شدم پاشم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.