مثلا جرات یه تفریح رفتن ندارم سال به سال اگه برم تا چند ماه میگن رفتی خوردی ما رو نبردی .اعصاب شوهرمو با مشکلاتشون میریزن به هم شوهرم میاد سر من خالی میکنه خیلی از شوهرم پول میکنن دلشون نمیخواد شوهرم یه شکلات دستم بده بهم میگن قد کوتاه قدم ۱۶۳ هست فالگوش وایمیسن و هزاران ازار دیگه
اخه ما تو یه خونه باهاشون زندگی میکنیم هر ثانیه میبینمشون
من 7 سال باهاشون تو ی ساختمون بودم طبقه بالا راه مشترک همین رویه رو داشتم خیلی رسمی ی ماه یبار باشوهرم میرفتم خونشون الان ی ساله جدا شدم الان دوماه یبار میرم خونشون
ببخشید خواهر میتونم بپرسم چ رفتارایی انجام میده مادرشوهرت شاید قابله حل باشه
عزیزم مثلا خودشون پول دارن میان پول شوهرمو میگیرن .جرات یه تفریح رفتن ندارم میگن رفتی خوردی ما رو نبردی .با شوهرم حرف میزنم فالگوش وایمیسن .خسیسن اما توقع دارن من همه چیزمو بهشون بدم.جلو شوهرم خودشونو خوب جلوه میدن شوهرم میره بیرون منو میبندن به حرف و هزار تا کار دیگه