سلام
من از اسفند سال 97 با آقایی آشنا شدم که ایشون از همون روز اول ابراز علاقه کردن
دو سه بار رسمی پیشنهاد ازدواج دادن و چندین بار هم در لفافه:دی
اما ایشون ترم یک دانشگاه که بوده؛با یکی از هم کلاسی هاش دوست میشه و بعد یک مدت ولش میکنه
اما مامان دختره زنگ میزنه خونه شون میگه باید اینجا نامزد کنن
بعد از زنگ مامانه دختره؛به قول خود پسره:مثل گه از چشمش افتاد
پسره انتقالی میگیره ترم بعد و میاد شهر خودشون
ترم 4 دانشگاه نیز با یکی دیگ رل میزنه اما بعد از چند ماه با اونم به هم میزنه:/{دلیلش نمیدونم چی بوده ولی ظاهرا هر دو طرف راضی به تموم شدن رابطه بودن}
تابستانی که میخواسته بره ترم 9{دکتری حرفه ای میخونه نه کارشناسی}حدود چند هفته با یکی از هم کلاسی هاش دوست بوده و بعد از یه مدت؛دختره دیگ محلش نمیذاره
من الان خیلییی تنهام و واقعا دارم از دست خانواده کلافه میشم
چون خانواده خیلی سنتی دارم؛فقط ازدواج سنتی داریم
طوریکه اصلااا عروس و داماد هم رو نمیشناسن:/
مامان پسر بپسنده حله:/
دوست دارم از این وضعیت خلاص شم اما بنظرم بهترین خواستگارم(از نظر مالی و اجتماعی)همونی هست که سه چهارتا دوست دختر داشته:/
نمیدونم چیکار کنم:/