الان دوساله که عروسی کردم و باخانواده همسر توی یک آپارتمان هستیم.اختلاف زیادی باهم نداریم بجز چند موضوع که یکیش تجسس کردن مادرشوهرم هست.اینکه وقتی صدایی از واحد ما میومد دزدکی میومدن بیرون و گوش میدادن ببینند کیه و بعد مچ گیری کردن و ماجراهای بعدش...قرار بود همسرم راجب این موضوع مجددا با پدرش صحبت کنه اما فرصتش پیش نیومد تا اینکه چند روز پیش همین موضوع پیش اومد و به همسرم که گفتم دیگه از کوره در رفت و به پدرش تماس گرفت که این کار زشت چیه؟برای شما زشته اینکار و من تاحالا چیزی نگفتم اما بسه دیگه و...
مادرشوهرم بهکل حاشا کردن و منو دروغگو و تهمت زن جلوه دادن و خلاصه یک دعوایی بوجود اومد که الان همه با هم قهرن.
با اینکه مادرشوهرم برای سرپوش گذاشتن روی اشتباه خودش به من برچسب دروغگو بودن زدن اما من راضی به اختلاف شدید و قهر طولانی نیستم...مشکل من اون موضوع بود و قصدم حل مسئله بود نه این بَلوا...در فکر آشتی دادن دو خانواده هستم اما نمیدونم چطور اینکارو انجام بدم که شأن خودم پایین نیاد.
توی پرانتز بگم که همسرم بخاطر حرف من بحث نکرد و چون ازبچگی دیده که مادرش توی زندگی دیگران تجسس میکنه و بعد هاشا میکنه خودش مطمئن بود با پدرش حرف زد نه صرفا چون من گفتم.
لطفا راهنمایی کنید که من الان و در حال حاضر بهترین کار چیه؟