اولین بار چند روزبعد از صیغه بود رفتم خونشون مادرشوهرم طبقه پایین بود من و شوهرم رفتیم طبقه بالا شوهرم نمازشو بخونه بهم گفت مانتوتو دربیار دیگه محرمیم راحت باش منم مانتومو درآوردم با بلوز آستین بلند و شلوار لی
یه کاغذ اوردم و وسایلامو شاسی
نقاشیشو بکشم اونم اومد نشست جلوم کشیدمش
ناهارم به درخواست من مادرشوهرم لوبیا پلو پخته بود و سالاد شیرازی واسمون اورد