من خودم یبار رفتم توی اموزشگاه محلمون که مختلطه بعد پر پسر اونم چ پسرایی یعنی بگم تمام کراشام از اول زندگیم تا اون روز و درکل شلوغغغغغ
همه صندلیاشم پرررررر . بعد نگا کردم دیدم یکی خالیه رفتم که بشینم سرش کلی هم تو دل خودم گفتم که من چقد خوش شانسم نگو صندلی ی پایه نداشت ( بعد جفتش ی میز بود منه خنگم متوجه نشدم پایه نداره) خلاصه ک نشستم سرش و به طرز فجیعی افتادم بقیه 😂😂😂
پسرا تا دو ساعت بعد صلوات میفرستادن میگفتن یا حضرت عباس یا امام حسن مجتبی😂
دعا میکنم کسی یادش نباشه خدا شاهده یادم میاد مو ب تنم سیخ میشه 😂همه بچه محلامون بودن