2777
2789
عنوان

تازه زایمان کردم خونه ای مامانم هستم باهاش دعوام میشه

| مشاهده متن کامل بحث + 845 بازدید | 65 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من شهر غریب خودم تنها رفتم زایشگاه خودم بچمو شیر میدادم خودم تمیز میکردم با کلی خونریزی که داشتم بعدشم مستقیم رفتم خونم راحت راحت شوهرمم مثل کوه پشتم بود

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست

خودشم ی بچه کوچیکه داره دیگ طفلی عصاب نمی‌مونه براش ک این روزا آدما کم تحمل شدن توام زیادی ب خودت نگیر اگه میتونی برو خونه خودت ب ما شوهرت بگو بیاد کمکت

شدی آرامش کل این زندگی👩‍👧
خوب عزیزم وقتی به بچت نمیرسه خودتو که آرامش نداری چرا فردا همین امشب میرفتی دیگه.

نمیذاذه دعوا میکنه دست پیش میگیره همش‌سر نوزاد هم یکارای میکنه بوسش میکنه هیچی هم‌نمیتونم بگم تو‌این‌کرونایی اخه که نوزاد رو‌بوس میکنه دلم خونه

من خواهرشوهرم زایمان کرد یکماه موند خونه پدرش.خداشاهده هربار زنگ میزدیم مادرشونرم بابغض حرف میزد مشخص بود خیلی خسته اس.شوهذم زنگ زد خواهر بزرگش گفت اونو بگو بره خونش دیگه مادرم از پا درومد.فرداش رفت ولی باز صبح میرفت خونه پدرش تاشب  

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست

خیلی سخته یه بچه دو ساله یه ۳ ساله یه نوزاد 

برو خونه خودت واقعا اینجوری اعصابت بهم میریزه

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….
خودشم ی بچه کوچیکه داره دیگ طفلی عصاب نمی‌مونه براش ک این روزا آدما کم تحمل شدن توام زیادی ب خودت نگ ...

از خدامه خودم سرپام طبیعی بودم نیازی به کسی ندارم 

خیلی سخته یه بچه دو ساله یه ۳ ساله یه نوزاد  برو خونه خودت واقعا اینجوری اعصابت بهم میریزه

دارم افسردگی میگیرم بخدا 

یکم خسیس بازی هم در میاره الان تشنم شد رفتم یهچال دیدم باقلوا هست یه تعارف نزده بیارم بخورم خیلی ناراحت شدم اصلا 

نمیذاذه دعوا میکنه دست پیش میگیره همش‌سر نوزاد هم یکارای میکنه بوسش میکنه هیچی هم‌نمیتونم بگم تو‌این ...

فردا برو خونت عزیزم یه مدت بگذره قلق کارها و مدیریت اوضاع دستت میاد.اونم خسته اس بابچه کوچیک آخه دوتا بچه کوچیک هم که باهم باشن کارها صدبرابر میشه

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

راهنمایی میخوام

ggdyj | 47 ثانیه پیش
2791
2779
2792