من تب شیر کردم
عرق کرده بودم واز سرما زیر پتو میلرزیدم دندونام میخورد به هم خیلی حالم بد بود کم کم خوب شدم ۲۴ ساعت شد سینه میزاشتم دهن بچه گریه میکرد میخوابید یادم افتاد گریه افتادم الان
خیلی سخت گذشت بهم بی مادری وبی کسی وبلد نبودن همسرم همش توی حال بود جلو تلویزیون حتی نا نداشتم صدا بزنم به دادم برس یادم میاد فقط اشک میریزم