بچه ها منو همسرم چند روزی بود میونمون بدون هیچ دلیلی سرد بود یعنی بخدا هیچی بعد من تلفنی به خواهرم زنگ زدم ندونستم شوهرش برداشته چون حرف نزد منم فک کردم خواهرمه گفتم هلو سی سی نگو شوهرشه اونم گف هلو فاطی بعد منم خندیدم گفتم خواهرم اونجاس گف اره گفتم گوشی رو بده بهش اونم گف یس و منم گفتم تنکیو وری ماچ
همسرم اونو تو دلش نگه داشته بعد دو روز با خنده و رویه خوش اومدیم خونه مامانم اینا منم گفتم چند روزی میمونم اونم گف باشه ولی الان اصلا زنگ نمیزنه بهم منم زنگ نزدم یبار زدم جواب نداده
ببخشین طولانی شد اگه حوصلشو دارین بقیشو بگم