خدایا چکار کنم زندگیم داره داغون میشه
امشب برادرهمسرم بهش زنگ زد گفت داری میری مهمونی خانمه منم ببر مسیر طولانیه با ماشین تو بیاد دوتا جاریام قرار بود با همسرم بیان
من خیلی عصبی شدم میدونید چرا ؟؟فکر نکنید از سر حسادت و جاری بازی چون برادرهای همسرم و خانم هاشون از همسر من توقع زیادی دارن و هرکار کنه وظیفه ش میدونن و لطف نمیبینن
از اول زندگیم تا الان هم خیییییلی هم خودشون هم بچه هاشون اذیتم کردن که حال نوشتن ندارم بگم چا بلاهایی سرم آوردن ادامش بگم؟؟؟