امروز غروب من و مامانم و زنداییم با خواهرم بیرون بودیم همسرم اومد رد شد حتی یک کلمه هم حرف نزد ماشینش هم نبرد بعدش من و زنداییم تعقیبش کردیم 20 دقیقه ای طول کشید رسیدیم دیدم تو ماشین دوستش نشسته 3 نفر بودن من همین جوری داشتم تو ماشین رو نگاه میکردم جا خورده بود نمیدونست باید چیکار کنه، شاکی شده بود تا اومد از ماشین پیاده بشه ما فرار کردیم😢🤣 بعدش اومده خونه میگه چرا منو تعقیب میکنی چرا دنبال من راه افتادی یک بار دیگه ببینم از این کارا کردی ی جور دیگه برخورد میکنم🤒
.
.
.
چیکار کنم خب بهش شک دارم امروز هم خیلی مشکوک بود رفتم دنبالش