شوهرم عوض شده

میگفت‌ پشیمونه.. کلی گریه کرد باهام.. ولی دوباره سر یه فرصت از سر گرفت رابطشو.. خیلی وابسته اون رابطه بود.. و چند بار گفت کاش زمان برمی‌گشت و این اتفاقات نیفتاده بود.. رفتارشنباهان عوض نشده مث قبل دوسم داره و کاراشو میکنه.. من که اصلا نمیفهمیدم کلی گریه کردم و حالم بد بود و یه شرایط بدی داشتم با بچه 40 روزه😔انقد گفتم چرا اینجوری کردی.. نمیدونم چرا انقد نفهم بود.. دوستش مرده

دوستش مرد

نه متاسفانه..جدا شدنم شرایط خودشو میخواد.. میگه دوستم داره مهریمو میده طلاق نه

😔😔😭

از ذهنم نمیره.. چند شب پیشم دوباره کلی گریه کردم😔اگه میتونستم طلاق بگیرم میبخشیدمش و خلاص.. دلم ازش گرفته با اون حجم دوس داشتن ک میگفت این کارش زیاد بود.. فکر کرده چون صیغس دیگه خیلی خوبه.. که خب همش بهانس

متاسفم

همینا اسم خانمای بیوه رو خراب کردن دیگه.هوار میشن رو زندگی مردم

خیلی ناراحت شدم.اگه شرایط طلاق و نداری حتما بگو خونه به اسمت کنه.مهریه هم بگیر.حضانت بچه رو هم بگیر

میخوام اینکارو بکنم.. چجوری بگم به‌ش؟ خاک تو سرمشاورا یکیشون اینو نمیگن

مهریتونو بگیرین بنظرم پولاتونو پس انداز کنید بعد طلاق بگیرین واقعا سخته خدا کمکتون کنه🤕

بگو نمیتونم کنار بیام

اعصاب و روانم بهم ریختست.بگو فقط طلاق میخوام.وقتی ترسید بگو باید خونه به نامم کنی.

باید همون موقع که تنور داغ بود اینکارو میکردی.ولی الانم دیر نیست.

تا میتونی هر چی داره با اسمت بزن.بعد که بچه بزرگ تر شد ازش جدا شو.

مراقب باش دیگه بچه دار نشی.

ببین شوهرت وقتی راحت میگه گناه نکردم صیغم بوده ینی خیلی وقیحه و حق مسلم خودش میدونه.ازش جدا شو.

اون زن چیشد،؟

اون زنم واسه خودش میچرخه.. چی میشه؟ تو محله مونه و فامیل من.. عوضی.. قیل و قال راه ننداختم اولش که آبروریزی نشه همه تو محل همو میشناسن.. پدرشوهر اون زنم می‌فهمید دوتاشونو میکشت..

چکار کنم؟ 😣میترسم از آبرو بردن.. ولی اونا از سوزوندن دل من نترسیدن.. شوهرم چندباری عذرخواهی کرد ولی در کل میگه گناهی نکرده تو اینکارش.. دل منو شکسته اما گناه نه.. یبارم گفت نه من به اجازه نیاز داشتم نه اون زن😐

اگه محلمون کوچیک نبود عقدشم می‌کرد.. بخاطر اینه که ناراحتم.. با خواسته ی دل ولش نکرد.. الانم بهش شک دارم.. نمیدونم چکار کنم با یه بچه.. نمیشه بدون عشق زندگی کرد😔علنا بهم گفت وابستشم

فقط پول جمع کن همین.فعلا تا از ابرو میترسه ازش پول بگیر.ملک بگیر.اگه علنی شه دیگه از هیچی نمیترسه.

اگه خونه به نامت کرد بگو حضانت بچه هم میخوام.اگه گفت نه تهدیدش کن بگو ابروتونو میبرم.به هر حال همه تلاشتو بکن فعلا.که اگه خدایی نکرده عقد کرد نسوزی.راحت بتونی جدا شی

معلومه که وابستشه.راحت رابطه داره باهاش.اونم که باهاش زیر یه یقف نیست که دعوا کنه و غر بزنه،همش قربون صدقش میده.شوهره توام خوش میگذره بهش.

لعنت به اینجور زنای هرزه.

جالبه چه ازش دفاع هم کرده.میگه اونم اجازه نمیخواد از کسی😒😒😒باید به پدر و برادر زنه میگفتی

برادر زنه که با زنه قهره شر میشد... به پدر مادرش میگم در آخر

عزیزم خدا بهت آرامش بده‌

منم از دور حرف زدم.تنها کسی که میتونه بهترین تصمیم و بگیره خودتی❤