همش خانوادشو ترجیح میده،خیلی واضح میگه اولویت هامن،از پوست و گوشت و استخونمن،نمیدونم چیکار کنم ،فقط تو خورد و خوراک برام کم نمیذاره ولی از همه لحاظ دیگه کمبود دارم،واسه خانوادش جونشم میده ولی من بخوام کوچکترین کاری واسه خانوادم کنم همش میگه به فکر زندگیمون نیستی،۶ماهه باردارم،الان انقدر گریه کردم نفسم در نمیاد،کاش تا صبح بمیرم راحت شم
امشب بهم گفت حالم ازت بهم میخوره
بچه ی داداششو ترجیح داد به بچه تو شکم من