سلاااام.بچها من مادر شوهر ندارم ولی پدر شوهر و یه خواهر شوهر دارم.پدرشوهرم فلجه و تزدیک ما زندگی میکنه.هرکاری ک واسش انجام بدم بازم پشت سرم حرف میزنه و اصلا قدر نمیدونه.از طرفی خاهر شوهرم ک فاصله خونش تاخونه ما فقط یک ساعته میاد و جندروز میمونه واسه ناهار و شام و اصلا از جاش تکون نمیخوره و من باید بپزم و بردارم و بشورم.از طرفی اصلا بچشو کنترل نمیکنه و تموم دیوارارو خراب میکنه.ولی اون هیچوقت مارو دعوت نمیکنه خونشون و هروقت زنگ میزنیم ک بریم خونه نیستن😂عیدی و کادوی ازدواج و اینجور چیزاام ما کم نمیزاریم ولی اونا تا حالا چیزی کادو ندادن
بندازینشون آشغالی
شماهم بیخبر برو .بعضی ها عادت دارن بیان مفت بخورن .وقتی اومد زیاد تحویل نگیر.نه اینکه بیمحلی کنی ولی خودتو مشغول نشون بده و یا کار دستش بده.نمیخاد زیاد مفصل بگیری چیزای ساده بذار
نه شوهرم میگه زشته بگیم نبر.مثلا یبار دونوع غذا درست کرده بودم و یکمم بیشتر درست کرده بودم ک واسه فرداظهر شوهرمم بمونه ک ببره سرکار بعد وقتی میخاس بره هرچی غذای اضافه مونده بود ریخت تو ظرف ک ببره منم از بس عصبی شده بودم گفتم یکیشو ببر.یا یبار دیگه ک اجیل برد و یه بسته گوشت.یکم عناب.و اینجور چیزا.یا مثلا هربار ک میاد میگه یادم رفته مایبیبی بیارم و ب شوهرم میگه بخر😑اخه مگه میشه ادم هردفعه یادش بره؟
خیلی پررو و سو استفاده گر هس.بهتره باهاش جدی برخورد کنی.یامثلا باشوخی و خنده وقتی اومدبگو اینار مای بیبی فرانوش نکردی.یاچی فراموش کردی تا شوهرم خونه هست برات بخره.اگه دوبار خونش چیزی برداری با خودت بیاری یاد میگیره.مگه فقیره خواهر شوهرت؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
