۶-۷ سال پیش بابای من همش راجب زن دوم صحبت میکرد.هی میگفت من یه زن دیگه دارم با اون زنم مهربون باشین زنم خیلی دلش میخواد با شما اشنا بشه و ....
یه روز ما واسه انجام کاری رفتیم یکی از شهرای اطراف.یهو منو برداشت برد خونه ی زنش😑من دیدم بعللله واقعا زن داره.وقتی برگشتیم به مامانم همه چیو تعریف کردم.اونم به همه خبر داد.آبروریزی شد.کل خونواده باهم قهر کردن و ...
مامانم از لحاظ مالی ادم مستقلی بود.اما جدا نشد.بعد از اون ماجرا هر روز توی خونه مون دعواست.همش بابام و همه ی مردا رو نفرین میکنه و فحش میده.وقتایی که اعصابش خورده به من میگه تو زندگیمون رو خراب کردی.همش تقصیر تویه.چرا گفتی بابات زن داره و ....
نه حاضر میشه طلاق بگیره نه دست از این رفتاراش برمیداره .با مشاور هم صحبت نمیکنه.رابطه خوبی هم با بابام نداره.مطمعنم که بابام الانم زن داره
فقط داره روحیه من و خواهرم رو خراب میکنه😔چکار کنم به نظرتون؟😔