سلام دوستان تو تاپیک قبلیم گفتم چند ساله جدا شدیم سر،لج ولجبازی دخالت خانواده اون،و شک من ودرنهایت همه این ها باعث کشمکش های بینمون شد وجدا شدیم تو این چند سال نتونستم فراموشش کنم چون فرزند مشترک داریم وبه واسطه اون با هم در ارتباطیم از،حس اون باخبر نیستم الان زنگ زدم گفتم بیا بچه رو ببریم بگردونیم اونم گفت باشه میام منم سریع خداحافظی،کردم میخوام بهش بگم تکلیفمو روشن کنم با این عشق 😔😔
حتی تو حرف زدن ملاحظه نداره.به نظر من برگردی قبر خودتو کندی..اگر دلت لرزیده خووواااااهشا با یک مشاور صحبت کن..بزار راه درست رو بهت نشون بده.بیگدار به آب نزن.
بگو تو که دوست دختر داری چرا بمن زنگ میزنی اگه دوسم داری بگو اگه نداری بمن زنگ نزن پیام نده ت ...
بهم میگه به خاطر بچه زنگ میزنم ولی خودمم میدونم اگر خبری ازم نشه محل نزاریم اصلا سختش میشه وقتی میگم دوس دختر داری میگه برا رفع نیازه نه دوست داشتن ولی از اونبرم پروفایل عاشقانه میزاره کلا یه بار مثل آدم نمیگه کسی،دیگه رو میخوام متم خیالم راحت شه
حتما از خواهر زن چون دید خوبی نداسته و مشکلات داسته دوس داشته با تک دختر ازدواج کنه نمیره سمت زن قبلیش عزیزم تو سعی کن دو تا بچه داشته باشی برا زندگیت بهتر دلگرم ترش کن مدام