پس چرا مردای ما رو بهشون محبت میکنی فکرمیکنن وظیفه است . بخدا شعور و فهم نداره اصلا .
اصلا دوستش ندارم . از بس آزارم داده .
دیروز معده درد شدید داشتم . سر زندگی با این اقا مشکل عصب و زخم معده گرفتم درحدی ک خون بالا میوردم بهش گفتم من درد دارم ی لیوان نعنا برام دم میکنی بلند شد نعنا رو ریخت تو لیوان گفتم نعنا رو اب بکش بعد دم کن معلوم نی کی این درست کرده ک اخه نعنا خودم تموم شده بود . مادرش نعنا داده بود اخه جاریم میگفت مادرشوهرم نعنا رو از عروس عمه اشون میخرن اونم تو حیاط خشک میکنه بعد مرغا روش راه میرن من گفتم دروغه ولی خب ادم ب دلش شک میفته دیگ ... شوهرم گفت اووو تو چقدر کار داری پاشو برو خودت دم کن اصلا ب من چ . فکر کنید من با اون حال وحشتناکم ک قد ی زن ۵ ماهه ورم کرده بودم بلند شدم لباسای این اقا رو هم شستم نکرد حتی بگ تو شستی بده من ببرم پهنش کنم حالت خوب نی . یا غذارو نگفت بده من درست کنم بو غذا اذیتت میکنه ... قشنگ گرفت خوابید تا ساعت ۳ . ۳ هم بلند شد رفت ساعت ۸ شب اومد خونه منو نبرد بیرون هیچ دوباره گرفت خوابید تا ساعت ۱۱ شب .بلند شد شام خورد گفت معده ام درد میکنه ... برو سطل بیار بالا بیارم توش . منم سرش داد زدم .گفتم مگ من نوکرتم میخوای بالا بیاری برو دست شویی دقیقا سه قدم راهه .من خودم حالم بده انقدر شعور نداری ک میگی من برم برات بیارم ک تو جلوی من مریض بالا بیاری ؟ بعد من بدبخت تو رو ببینم عق بزنم خون بالا بیارم ! گفت دیگ هیچی نمیخوام ...
گفتم نخواه . همیشه میگن هر هایی هویی دارد و هر هویی هایی ...
من رو ب قبله بودم ی نعنا گفتم دم کن نکردی بلند نشدی زمین دستمال بکشی موهای تو ریخته رو زمین . مثل چی از صبح با اون حال بدم کار کردم جناب عالی لم دادی گفتی مردم ۶ تا بچه دارن حمالی ۶ تا بچه رو و شوهراشون میکنن صداشون در نمیاد تو ی دونه منو داری صدات دراومده ... یعنی حمالی تو رو میکنم ؟ کل هفته تنهام . ی جمعه خونه ای گرفتی خوابیدی نشد ی فیلم باهم ببینیم . رفتی بیرون خوب بودی اومدی خونه خودت زدی ب مردن ک منو نبری بیرون .۶ روز دیگ هم ساعت ۹ میای با اون ک توومغازه ب قول خودت پشه پر نمیزنه ساعت ۹ شب تشریف میاری میری حموم شام میخوری میخوابی اونوقت میریم مهمونی تا ۴ صبح بیداری برلی مردا پاستور بازی میکنی مگ من دل ندارم بامن بازی کن .پریودم درد دارم وحشتناک جوری ک جیغ میکشم میگی چیکار کنم باید تحمل کنی ... حتی انقدر فهم نداری باید ی نبات دم کنی . تو بدترین شرایط زندگیم همه بودن تو نبودی . فقط انتظار از من داری ک خانواده ات تف کنن تو صورتم من با کمال پررویی برم خونه اش ..مادرت پیام داده الهی لعنت کنه ... منو ، تو هیچی بهش نگفتی حتی نگفتی چرا ؟ مگ زن من چیکار کرده ؟ جز عزت و احترام ازش چیزی دید ؟ گفتم دیگ پا خونه مادرت نمیذارم چون جز بی احترامی ندیدم . گفتم تو هم دوست نداشتی برو درخواست بده من میام طلاقت میدم . چون حق طلاق با منه . گفتم خانواده ات نشستن گفتن دختره نمیذاره پسرمون بخوابه .مگ دوران مجردیه ک تا لنگ ظهر بخوابی . پول کی میده ؟ اونا میدن . باشه من از خدامه تا لنگ ظهر بخوابن قسط ما . و وام ما و بدهکاریمون رو اونا پرداخت کنن خرج خونه امم بدن . گفتم نشستن گفتن پسرمون بدبخت کرد... اخه از سر تا پامو لباس نو کردید . از سر تا پامم طلا کردید . خونه برام خریدید . ماشین ... زمین .. ی قرون بهم ندادید . طلاهای منم بالا کشیدید . تو خونه بابام نشستید دو قورتمی تو و خانواده ات بالاست ک مادرت پاچه باقالا بهت نداده . مادرمن مگ وظیفه اش ک پول بده یا بخره شکم تو و خانواده ات پر کنه . نمیام خونه مادرت چون ی روز میرم اونجا فرداش ایلش جمع میکنه میریزه تو خونه من . من حمالی اونا رو باید کنم . بعدم انتظار داره پول خرج مهمونای شماهم بابام بده . هی خواهر جنگ اعصاب بد چیزیه .