دختران و زنان امروزی دیگر آن "به کم قانع شونده های" نیم قرن پیش نیستند.
زنان امروز کتاب می خوانند و آگاه شده اند،آن ها دیگر می دانند در خانه ی شوهر خبری از شاهزاده ی سوار بر اسب سفید و یا غول چراغ جادو نیست
و اگر یک نگاه کلی به جامعه ی جنس مونث اطرافتان بیاندازید می بینید چه خانه دار چه مجرد همگی در جهت مستقل شدن تلاش می کنند
تا خودشان آرزوهای خودشان را براورده کنند.
آن ها از جمله ی:"بزار وقتی شوهر کردی!" تا سرحدّ مرگ بیزارند و بخشی از حقوقشان را صرف لذت بردن از زیبایی های خود می کنند.
هرچند که برخلاف نصیحت های مادربزرگ های مان است اما من فکر نمی کنم این چیزِ بدی باشد!
اینکه زنِ دیروز دغدغه اش چه بپزم و چه کنم "شلوار اصغر اقا دوتا نشود" بوده
امروزه جایش را به باشگاه رفتن و یا رنگ ناخن هایشان داده است خود به تنهایی جای امید دارد
البته که هرکس به هر شیوه که دلش میخواهد حق دارد زندگی کند اما حداقل زن امروزی می داند که او در وهله ی اول یک انسان است با تمامِ حقوق و نیازهای طبیعی یک انسان
و هیچ گاه جنس دوم یا ابزار جنسی نیست!
و برای عاشق کردن مردش باید اول عاشقِ خودش باشد
هرچند که هنوز در خیلی جاها زنان علیهِ زنان را مشاهده می کنیم،
و بی عدالتی هایی که نه تنها در کشور ما بلکه در تمام جهان وجود داشته و دارد
من آدم بزرگی نیستم پیشگوهم نیستم اما همجنس های لطیف و سرتق خودم را می شناسم و باید بگویم:
"ما روزی پیروز خواهیم شد.(: