علاقه ندارم درباره اتفاقاتی که برام افتاد صحبت کنم ، فقط از شما خوبان میخواستم راهنمایی بگیرم و نظرتون را بدانم.
خانواده مادری ام یک استان دیگه هستند و داییهام سالی چند بار می آمدند دیدنمون ، یه دایی داشتم که دانشگاهش نزدیک شهر ما بود ، بیشتر از بقیه می آمد. هر وقت تنها بودیم ، بعضی اوقات چه وقتی دراز کشیده بود چه نشسته بود میگفت بیا بغلم ، و منم خیلی خجالتی بودم و تو رودربایستی نمیتونستم نه بگم ، حس بدی داشتم ، منو محکم بغل میکردو به موهام دست میکشید. بنظرتون منظور خاصی داشت؟
من ۱۱ سالم بود