من تازه بچم سقط کردم همه مسافرت بودن من بخاطر خونریزیم جایی نرفتم تو ۷ فروردین بهم گفتن قلب بچه ایست کرده هماتوم داری بزرگباید سقط بشه من ۹ فروردین بچم سقط کردم خودم خیلی ناراحت غصه دارم مادر از مسافرت اومده بخاطر من بچم سقط کنم ولی انقدر ساده هست به مادر شوهرم میگه خواهرای بزرگاشم سقط داشتن یکی بچش ۵ ماهش بوده خودش نخواسته سقط کرد من حی بهش اشاره میکنم نگو انگار نه انگار بگو آخه زن تو ۶۰ سالت چرا باید یکم سیاست نداشته باشی الانم که رفته به یه آدم فضول گفته بخاطر سقط دختر اومدم تمام فامیلا فهمیدن بهش میگم چرا اینجوری میکنی ناراحتم میشه از دستم من خودم هزار مدل ناراحتی غم دارم چرا انقدر من خار میکنه به مردم چه ربطی داره چرا تو از سفرت برگشتی بخدا جاری من انقدر عیب ایراد داره مامانش یه جوری رفتار میکنه فکر میکنی دختر ۱۵ ساله هست در صورتی که ۱۰ سال از برادر شوهرم بزرگ تره خیلیی ناراحتم تورو خدا واسم دعا کنید زود باردار بشم من از این که به دیگران میگه ناراحت نیستم چون برام مهم نیست ولی ناراحت اینمکه من با دارو باردار شدم سخت چرا تو باید ایراد منو جار بزنی بگی بچه دختر سقط شده😭😭😭😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وقتی فهمیدم باردارم خیلی خوش حال شدم مثل همه خانوما ، ولی این حس وقتی دو برابر شد که فهمیدم یه انسان از جنس خودم تو دلم دارم، مثل خودم لطیف، احساساتی، مثل همه دخترای این سرزمین مهربون، من خوش حالم که یه دختر تو دلم دارم، که وقتی به دنیا بیاد موهای طلایی رنگشو براش خرگوشی میبندم، وقتی اولین بار بهم بگه مامان همون جا میمیرم و زنده میشم وقتی اولین بار مقنعه سرش کنه و بره مدرسه من با ذوق نکاهش میکنم، وقتی یه دختر موفق تو جامعه باشه من به خودم افتخار میکنم، دلوین عزیزم، تو اومدی تو زندگیم که بشی همه چیزم، دختر داشتن حس متفاوتیه، و مامان یه دختر بودن متفاوت تر❤
منم ماه پیش قلب بچم تشکیل نشد و سقط کردم .توکلت ب خدا باشه اسباز مامانت ناراحت نباش عزیزم .اون بنده خدا ب حساب قلب صاف خودش همه چی رو گفته .بنده خدا بخاطر تو از مسافرتش گذشته اومده پیشت.خدا مامانتو برات نگه داره .من غریبم مامانم پیشم نیس تک و تنها با شوهرم درد کشیدم و سقط شد.
من دلم میخواهد خانه ای داشته باشم پر دوست ،کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند ارام،گل بگو گل بشنو،هر کسی میخواهد وارد خانه پر مهر و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه دهد ،شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست.شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست.بر درش برگ گلی میکوبم..روی ان با قلم سبز بهار مینویسم ای یااار؛خانه ما اینجاست،تا که سهراب نپرسد دیگر خانه دوست کجاست؟؟؟
گلم منم دکتربهم گفت اصلاباردارنمیشی.باراول باداروباردارشدم 4ماه ونیمم بود سقط شد.باردوم خودمو تقویت کردم با اولین اقدام باردارشدم.پسرم الان یکماهشه.اگه دوست داشتی مشکلتوبگو اگه بتونم کمکت کنم.
بالاخره رسیدم ب آرزوم(17تیرما1403)خدایاشکرت.بزرگترین آرزوم استخدام شدن تو آموزش وپرورشِ.دلم خیلی ب درد میاد وقتی ی عده نادون میگن اینهمه درس خوندی ک حالا کهنه بشوری؟واسه رسیدن ب بزرگترین آرزوم نیازمند دعای شمام.پس واسم خواهری کنید و هر جور میدونید دعاکنید.شایدبا نفس حق شما من ب خواستم رسیدم.
من ازینکه به مادرم گفتم اقدام میکنم برای بارداری پشیمونم
هی خبر میگیره یا میگه بریم چلتو باز کنیم چله افتاده بهت
هی نگرانه...اشتباه کردم گفتم
خدایا میشه نی نی مون رو بی زحمت بدید😔خیلی وقته منتظرم..خدایا میشه اونجا مواظبش باشی و بهش بگی که مامانت خیلی دوستت داره انقد تلاش میکنه بیای تو دلش؟🥰🥰خدایا میشه بهم آرامش بدی بتونم دووم بیارم بدون اون؟خدایا میشه اجروثواب مادرهارو به منتظرای بچه هم بدی؟😔😔😔😔