مادربزرگ شوهر
من مادرشوهر ندارم شکر عالمین هزاران بار
اما خونمون نزدیک مادربزرگ شوهرم هست و تنها زندگی میکنه و هفته یه بار میریم سر میزنیم
تا حالا بهش هیچ بی احترامی نکردم رفتم همش سر پا بودم خونش و فقط سر سفره نشستم
منتی نیست اصلا
اما این نیش و کنایه های زیر پوستیش اذیتم میکنه
دختر کوچیکمم شیطونه لج افتاده باهاش
در حدی که دختر م دیشب داشت مثلا نماز میخوند تو سجده بود گفت ایشالا دیه پا نشی
دخترم ۴سالشه😢😢
زبونش خیلی تلخه
اصلا راضی به بی حرمتی بهش نیستم جواب بدم
خیلی رک و بدون تعارف بگو بار اخرتون باشه به دخترم توهین میکنین والا جور دیگه ای برخورد میکنم
سر بچه با احدی تعارف نداشته باش
وا... چرا باید همچین حرفی بزنه اخه...
همینجوری بی دلیل لجه با شما و دخترت ؟؟
ب شوهرت گفتی این حرفش رو ؟؟
۹۹ درصد نفرین به خود ادم‌میگیره ولش کن بعدم بهش بگو دفعه اخرت باشه به دخترم اینطوری میگی
مادربزرگه به دخترت گفت دیگه پانشی یادخترت به ایشون؟
دیشب مهمون بودم خونم
دخترم میریم خونش کلی شیطنت میکنه ماهم مثلا بچه رو دعوا کنیم میگه بچس اما از اون ور معلومه کینه میکنه مثلا اوقات تلخی نشه تا بازم بریم خونش
اما زیر پوستی حرفای تلخ میزنه
شوهرم میگه ولش کن پیرع و....
خدا بیامرزه مادربزرگ همسرمو واقعا گل بود انقدر خوب بود با محبت کاش بجای اون مادر شوهر میرفت انقدر بی رحم بود که حتی نون به پیرزن نمیداد وقتی پدرشوهرم میومد ادای عروس خوبارو در میاورد
