سلام دوستان
تجربه بی قراری دارید؟میدونید چجوری میشه بهش غلبه کرد؟
موقعی که میاد سراغم حوصله هیچکس حتی خودمم ندارم،تمام مشکلات داشته و نداشته میاد تو ذهنم و فقط با شوهرم بحث میکنم انقدرم گریه میکنم الکی....سر چیزی که اصلا نمیدونم در آینده چجوری باشه
جوری دلتنگی حس میکنم که انگار داره خفم میکنه همه چی به چشمم بی ارزش میاد جتی خودمم قکر خودکشی میزنه به سرم...فقط از ترس ناقص و معلول شدنم اقدام نمیکنم
شما تجربه دارید چجوری میشه درستش کرد گ؟