سلام من چند ماهيه نامزدم و ازونجاييكه من و نامزدم دانشجو هستيم پولي نداريم. پدر از قبل ميدونست نامزدم پول نداره بخاطر همين سر خاستگاري به به پدر نامزدم گفتند كه پس مسوليت مجالس و مصارف رو كي ميپردازه؟ كه پدر نامزدم گفت همشو خودم براي پسرم ميكنم. ولي الان اينقد به نامزدم ميگن كه ما دستمون تنگ شده و فعلا خرجي نداريم كه نامزدم همش غصه اينو ميخوره كه چجوري بهشون بگه ما نامزدي ميخواييم يا جشنايي ديگه! من مطمعينم كه اونا دارن ولي به نامزدم اينجوري ميگن! شايد چون پسر سومشون هست و خيلي ذوق و شوق اوليارو نداشتن! من خيلي ناراحتم و نامزدمم همينطور ! خانواده من همش اينكه به خواهرات اينقد كردن ولي به تو خيلي بي توجهن ميگن! واقعا نميدونم چيكار كنم چجوري بهش بفهمونم كه دارن تو غصه اينجور چيزا رو نخور منم رنج نكن ! خواهر نامزدم همش بهش ميگه فلاني و فلاني هيچي نخواستن و همينجوري بدون هيچ جشني ازدواج كردن! حالا فاميل منم وضعمون خوبه و اونا هم همينطور ولي نميفهمم چرا اينجورين و چرا وقتي ميخواستن خرجي نكنن اومدن خاستگاري من چون خبر دارن ما چجوري هستيم و كلا همچي سنتي بود! گاهي اينقد حالم بد ميشه كه دلم ميخواد برم كار كنم پول بدم نامزدم بياره برام! تازه دوتا عروس ديگشون كلي براشون جشن و اينو اون دادن و ميخوان يك پسر ديگشونم به تازگي داماد كنن! من نميفهمم چجوري ندارن كه تو همين موندن بعد ميخواد بعديو هم داماد كنن! و يچيز ديگه كه متوجه شدم اينه دارن همش تو گوش پسرشون جوري نشون ميدن انگار من زيادهخواه هستم ! گاهي شبا همش گريه ميكنم كه چرا من افتادم تو اين همه مشكلات !
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نمونه کامل یه خانواده ایرانی کنونی :بی معرفت و خودخواه و دورو و دروغگو و بی رحم و ...
خیلی برات ناراحت شدم ، قلبم تیر کشید بخدا ، چراشو نمیدونم ، خدا خودش وارد عمل شه ، این تیپ بنده هاش فقط کره زمین رو شلوغ کردن و فسیل بودن موثر تر بود بخدا😔
این مشکلات دوران نامزدی تقریبا واسه همه هست هرجور شده برین سر خونه زندگیتون ولی بااحترام وجور ...
چجوري بريم بدون هيچ جشني وقتي همه اقوام و فاميل نگاهشون بمنه بخاطر اينكه بقيه اعضاي فاميل من و نامزدم همه جشنايي انچناني داشتن و كلي هزينه كرده بودن ولي بما كه رسيد همه بي پول شدن