پنج شنبه هفته پیشمراسم ختم اولین عید پدر بزرگم بود.
شوهرم نذاشت بچه ام رو بادخودم ببرم گفت کرونا هست نمی ذارم ببری.
منم تنها رفتم همه هم می گفتن بچه ات کجاست.
خیلی حرص خوردم اعصاب ام از دست شوهرم خوردشد....
خوب راست میگه خطرتاک
خب؟
حق با شوهرته
خب میگفتی بخاطر کرونا نیاوردم.
خب راست ميگه ديگه
بچه رو نبري بيرون بهتره تو اين اوضاع عزيزم
😲😲😲😲
در حالی که تابستون فوت کرده اون موقع همچین ادا هایی در نمی آورد اون موقع با خودم بردم دخترم رو .
الان بعد یک سال تازه یادش افتاده کرونا هست...
تابستون قرار بود عروسی ما باشه شوهر خاهرم میگفت تنها برو بچه هارو نمیزارم ببری انقد میمونه
وااا شوهر ب این فهمیدگی راحتم ک بدون بچه نشستی 😐😐😐
تا اینجا ک حق با همسرت.
شوهرت حرف درست زده. در واقع فامیل شما با این سوالات دخالت کردن
خب شوهرت حساسه
اگه حالا خدایی نکرده مریض میشد که بدتر بود
اهه باید ازش تشکر هم بکنی که بچه رو برات نگه داشته،من بودم افتخار میکردم،با افتخار هم به بقیه میگفتم
وای چه مادر بی رحمی هستی
من بخاطر کرونا خودم سه هفته ببارم بیرون نمیرم که بچم کرونا نگیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
