عزیزم میفهمم ولی من قبل زایمانم ۶سال مرکز درمانی کار میکردم ترسم ریخت از هیچیش نمیترسیدم تندتندشیاف میذاشتم بخدا اشتباه میکنی بترسی بعدم مرخص شدم خودم کارام مبکردم چون شوهرم و مامانم دعواشون شد منم فکر خودم و نی نی بودم الانم پسرم ۹سالشه هرکی میگه سزارین بده و...میگم اصلا اتفاقا عالیه عین خوابه بعد که بیدار میشی نی نی خشگلت تو بغلته نمیدونی حس اون لحظه به همممممممممه دردهای دنیا می ارزه
من قرار بود طبیعی باشم اما به خاطر تپش قلبم سزارین شدم اصلا هم هیچ حسی نداشتم گلم .ولی چند روز بعدش گردن درد و کمر درد بدی گرفتم هرچی شیافت و قرص و... مصرف کردم جواب گو نبود ولی دکترم گفت دو ساعت یک بار یه نسکافه رو کامل تو یه لیوان ابجوش بخور شیرینم نکنی .وبخور . واقعا هم دردم رو تسکین میداد
سال تحویل بود ۳۰ اسفند مامان من به زنداداشم گفت انگار وقتشه زنداداشم گفت نه دکتر گفته ۱۹ فروردین مامانم گفت پاشو بریم یه سر بیمارستان همگی جمع شدیم رفتیم زنداداشم کلی هم هله هوله خورده بود کلی هم خندیدیم رفتیم دکتر گفت چرا دیر اومدی درد نداری؟ گفت نه گفت بچه سرش چرخیده داره میاد بیرون بعد همونجا زایید برداشتیم اومدیم خونه یعنی در این حد😂
