تو تایپیک قبلم ماجرای دعوای امشبمونو گفتم تازه خودم پیشقدم شدم باهاش اشتی کنم میگه چرا اتاق انقدر بهم ریخته س گفتم هرروز انقدر تمیزه یه بار نگفتی به به چه خونه ی تمیزی دارم همین یه بار انقدر به چشمت اومده؟گفتو دیگه کارای خونه برام تکرارین حوصله ندارم اصلا میگه خب برو خونه بابات اینجا نمون ...این مرد هیچ حسی به من نداره خاک بر سر من دلم میخواد بمیرم فقط
تو دعوا حلوا خیرات نمیکنن
اگه جلوش بمیرم فک‌نکنو براش ذره ای اهمیت داشته باشه ازم سیر شده این
شاید هی غر میزنی کلافه شده این روزا مردا بی حوصلن
جداشو
بچه داری
بی خیال محلش نگذار خودش پشیمان میشه
هروقت گفت برو خونه بابات بگواینجا خونه منه اگرمشکل داری توبرو
حرفایه موقع ناراحتی روجدی نگیرر....سعی کن همیشه حرفتو مخصوصاوقتی که حق باهاته رودرزمان مناسب بزنی که تاثیرداشته باشه!!!... بایدیادبگیری زمان مناسب صحبت باهمسرتوپیداکنی ....تا تاثیرشوببینی...وگرنه نتیجه عکس خواهد داد...
غریبه هست یا فامیل
منم ساده ام خیلی اذیت میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
