تازه نامزد کرده بودم.خونه مادرشوهرم بودیم رفتم دستشویی .نگو اب قطع شده بوده .من نمیدونستم برادر شوهرمم تو حمومه.بعد جاری اومد پشت در سرویس گفت اب قطعه گفتم اره گفت اب بیارم گفتم نه .بعد دوباره سه باره پرسید من جواب می دادم نه چون اب تو یه بطری بود .
بعدش جاریم گفت به جهنم و رفت .
نگو این اصلا با من نبوده و با شوهرش بوده.بعد من جوابشو می دادم شوهرش هم فکر می کرده از من می پرسه نه از اون.جواب نمی داده.
البته وقتی بیرون اومدم جاریم به روم نیاورد که توچی می گفتی اون وسط😂😂😂😂😂😂
برادر شوهرمم یه ساعتی موند تو حموم تا اب وصل بشه