خدایا چیکار کنم..کلافه ام..سردرگمم..خیلی خسته ام خیلی..دیگه حوصله خودمم ندارم..
من دیگه دنبال چیزی نمیگردم...دیگه دلم هیچی نمیخواد
خدایا حتما واسه خودت حکمتی داری
و کاری باهاش ندارم..
ولی جدا از همه ی اینا،
جریان من جریان اون دختربچه ی 5ساله هست ک میان یه عروسک قشنگو نشونش میدنو اونم بی تاب اون عروسک میشه..ولی هرچی التماس میکنه هرچی گریه و زاری میکنه بهش نمیدن...
و بعدش ک داغون تر میشه یه عروسک دیگه بهش نشون میدن و اون عروسکم به دختربچه علاقشو نشون میده و این وابستگیو بیشتر میکنه..ولی یهو بزور اون عروسکو بگیرنو بدن به یکی دیگه ... اون دختربچه زمینوزمانو بهم میریزه..و اطرافیان که با نگاه حرص دراوری نگاش میکننو میگن
نچ!!نع!!ماله تو نییییس
و عذاب و عذاب،و عذاب
بعدش بازم این چیزا تکرار شه..
وقتی دختر بچه رو چندییین بار عذاب دادن،تا حدی ک مثل یه مرده متحرک بیفته یه گوشه
بیان عروسک بارونش کنن...
این چه وضعشه...