یه شب رفتم روی پشت بوم خونمون..
به شهر نگاه میکردمو فکر میکردم..
میگم واقعا چرا خدا گذاشت اذیت بشم
حالا علیو اصلا هرکی رفت ازدواج کرد خدا خوشبختش کنه منم کاری اصن ندارم..
بحث من اذیت شدنم در اون بازه ی زمانی و تاثیراته جبران ناپذیر بعدش رو جسم و روح و احساساتمه
ک چرا خدا هوامو نداشت
*خب ببین!شاید اصلا خدا واست درنظر گرفته ک تو 30 سالگیت به یه عشق واقعیه عالی برسی..حالا تو هرچی الان خودتو بکشی هم نمیشه اقا نمیشه.وقتی نمیشه، نمیشه دیگه
اصلا همین ک میگن ساحل دلتو به خدا بسپار..خودش زیباترین قایقو واست میفرسته..همونی ک میخوای رو.حالا هرچی ک هستو به خدا بسپار