یا مثلن برج ۹ حسابی مریض شدن دچار فلج بل شدم . من باهاشون تو یه ساختمونم .مامانم گفت بیا ازت نگهداری کنم نمیزاشت میگفت اینجا مریض شدی خودم مواظبت خوب شدی بعد برو بمون خونه مامانت. برام غدا درست میکرد میورر روتختی میخوردم نمیزاشت از اتاق خواب دربیام بیرون.
سطل زباله رو برام خالی نیکرد. میان وعده میورد.رفت ب ام دوتا شلوار ضخیم خرید ک بپوشم پاهام یخ نکنه. موهامو مییافت. دمنده میورد. برام کلی گدشت گرم بوقلمون بلدرچین شترمرغ خرید برام فسنجون درست میکرد.
جاروبرقی میکشید . ناهار شام میخوردم پیامد ظرفا و میشنست خشک میکرد ظرفشویی رو.
شوهرم بد غذاس برا من یه غذا برا اون یه غدای دیگه..
کلی برام روغن گرم خرید