بچها من یه مادرشوهر دارم شوهرمم تک پسره پدر نداره بعد شوهر من باید مادرشو ساپورت کنه من اینو کاملا میفهمم میدونم که مادرشوهرم جزما کسی رو نداره خیلیم زن خوبیه منو دوست داره هوامو داره...اما من وقتی میبینم شوهرم مثلا یه پولی داره بعد ماهم یکم قرض اینا داریم من میگم خوب اول اون قرضامونو بدیم بعد به خونه خودمون یا مادرشوهرم برسیم دلم میخواد شوهرم اولویتش زندگیه خودمون باشه اما اون فک کنم اینجوری نیست البته شوهرم کلا ادم دست و دلبازیه من چیزی بخوام اصلا نه نمیاره با اینکه شاید اونقدری پول نداشته باشه اما دلش نمیاد بهم بگه نه...من اینارو میدونم میدونم که شوهرم باید به مادرش برسه اما نمیدونم چرا تو کتم نمیره دلم میخواد اول زندگیه خودمو واسش مهم باشه اما انگار فکر مادرش نمیذاره که اینجوری باشه
همون وفق بده چاره نیس شوهرا عوض نمیشن،مهم نباشه برات پول به کی میده چی میده خودت بخور بخواب بپوش چون تجربه کردم زن دلش واس زندگیش میسوزه به شوهر نظرشو میگه شوهر فکر میکنه از حسادت ودشمنی و...هس اخرشم ادم بده خود زن میشع