ببین خودت قبول داری ترسشون به خاطر اینه تو یه بار این جریان سکه و‌طلاقا گزروندی حق میدی بهشون یا نه
اینا انگار مطمعنن تو صد درصد قراره بعد عروسی طلاق بگیری از پسرشون😬😬😬😬
کاش تو یه جوری خودتا بهشون ثابت میکردی که زن زندگی و مشکل قبلیت مشکل بدی بوده و
ازتباط اللانتون عاشقانس و تز ته قلب همودوس دارید
مادرش انگار مطمعنه تو نهایت میایو میری میخاد سکه ها کم باشه ک پسرش نره زیر بار مهرسنگین
امکانش نیست برات بری با مشاور حرف بزنی؟
مشورت کنی؟
چه شرایط خواستگاری بدی ... دلم براتون گرفت.
بهتره یکم بهم فرصت بدین اگر ان شاء الله قسمت شد دوباره بیان خواستگاری بگو فقط و فقط پدر و مادرهای دو طرف و خواهر و برادرها باشن و هیچ فامیل دیگه ای نباشه.
اینطوری بهتره ...
یادمه برای داداشم همه چیز برای مهریه اوکی شده بود از طرف دو خانواده ، بعد روز بله برون رسمی یکهو دایی زن داداشم گفت چرا خونه نزدین ماکه یکهو تعجب وسکوت کردیم اما داداش زن داداشم یکهو گفت دایی مگه ما خونه داشتیم که اینا خونه داشته باشن و سریع گفت مبارک باشه و اشاره داد که انگشتر رو بیارید دست خواهرش کنیم.
الهی ان شاء الله که خیره به فال نیک بگیر.
آره الحمدلله خیلی خانواده ی خوبین.
اما حالا این یکی داداشم براش رفتیم خواستگاری، خیلییی استرس براش دارم.
آخه ما کلا دختر و پسر هر چی تصمیم بگیرن همون رو برای مهریه در نظر میگیریم. هم خودم اینطور بودم هم اون یکی داداشم ...
الان داداش دومم که براش خواستگاری رفتیم خودش و دخترخانم بابت مهریه به تفاهم رسیدند روز بله برون خانواده دختر زدند زیرش.
اینم بگم داداشم و دخترخانم از قبل باهم آشنا شده بودند و همه ی برنامه ریزی شون هم کرده بودند، حتی طلا و حلقه هم گرفتند، بعد که رفتیم بله برون خانواده دختر زدند زیرش. ما خیلی ناراحت شدیم، داداشم خیلیییی ناراحت شد.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
