عزیزم همه زندگی ها توش جنگ و دعوا هست نباید خیلی به این چیزا فکر کنی
با خودت بگو من که قصد جدایی ندارم پس چه بهتر در جایی که دارم زندگی میکنم بهم خوش بگذره و کاری کنم آرامش داشته باشم
بعدش فکر میکنم یه خورده مغروری پا روی غرورت بزار و محبت کردن رو شروع کن با چیزای خیلی ساده
مثلا بگو لباس گرم بپوش سرما نخوری
یا آگه بچت از باباش خواسته ای داشت و شوهرت قبول نمی کرد بگو بابات درست میگه
اون وقت شوهرت با خودش فکر میکنه واست مهمه
غرور رو کنار بزار
زندگی خودته میخای توش زجر کش شی یا خوش بگذرانی انتخاب کن
الان ما تو فامیلمون مثل زندگی شما و همسرتون داریم زن و شوهره 55 سالشونه ولی طلاق عاطفی گرفتن حالا که بچه هاشون بزرگ شدن بچه ها روش زندگی رو از پدر و مادر یاد نگرفتن و هر دو بچه از همسرانشون جدا شدن