2777
2789
عنوان

بنظرتون کار بدی کردم؟؟

60 بازدید | 6 پست

بچه ها من چند سال پیش دچار پانیک بودم در حد شدید به طوری که اریتمی قلبی گرفتم و سندروم روده تحریک پذیر و هزار جور مشکل دیگه بعد به خاطر پانیک افسردگی حاد هم گرفتم به طور کلی حال خیلی بدی داشتم گذشتو من ناخواسته باردار شدم داروهامو سر خود قطع کردم دیگه اینقدر باهاش مبارزه کردم تا بالاخره الان که بچم یه سالش شده تقریبا مهار شده ...تا این که چند وقت پیش همسایمون گفت دوستم پانیک داره و میخواد خودکشی کنه منم گفتم منم داشتم و خیلی مهم نیستو خوب میشه و اینا دیگه اون بنده خدا هم گفته بود یه بار با من حرف بزنه فقط بگه خوب شدم تا منم امید وار بشم منم قبول کردم کلی باهاش صحبت کردم دیگه کار هر روزش شده بود زنگ زدن خدا شاهده دوماه تموم همش بهش امیدواری دادم کلی راهکار گفتم اسم دکترمو گفتم یعنی هر کاری که لازم بود انجام دادم براش ولی اسایشم سلب شده بود خونه مادر شوهر خواهر شوهر زنگ میزد جوابم نمیدادم طلبکارم میشد کلی ابرومو برد شوهرم دعوام میکرد که اگه مریضیت برگرده من میدونمو تو دیگه واقعا منو به ستوه اورده بود اول صب اخر شب یکسر زنگ میزد دیگه منم جواب ندادم تا اینکه به همسایمون زنگ زده گفته جوابمو نمیده اونم گفته آقاش دعواش کرده اونم گفته بهش بگو من یه ادم مریضم حالا به کمکش احتیاج داشتم کلی بهم عذاب وجدان داده نمیدونم کارم بد بوده یا نه

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه آرامش خودت مهمتره  ممکن بود خودت هم دوباره برگردی ب حالت قبلت  تو ب اندازه خودت کمک ک ...

یه بار خونه مادر شوهر بودم زنگ زد جواب ندادم بعدپیام دادم عزیزم خونه مادرشوهرمم نمیتونم جواب بدم گفت باشه حالا جواب منو بده ...بخدا ابرو برام نزاشته بود حالا همش ناراحتم میگم شاید آهش بگیرتم

شما پزشک نیستی ک عزیزم دوماهم راهنمایی کردی ایشون باید مراعات میکرد عذاب وجدان چی آخه

بخدا اینقدر اونروزا تکرار میکردم حالمو براش، چند بار حالم بد شد جرات نکردم به همسرم بگم اصلا

بخدا اینقدر اونروزا تکرار میکردم حالمو براش، چند بار حالم بد شد جرات نکردم به همسرم بگم اصلا

نه بابا بیخیال این طرف واقعا کمک میخواد شما دکتر معرفی کردی هرچیم بلد بودی گفتی بهش 

بنظرم فقط میخواد وقتشو با تو پرکنه ولش کن 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز